........
دوشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۴۹ ق.ظ
با اینکه عاشقانه تو را دوست داشتم
اما به گفته های تو ایمان نداشتم
صد بار آمدی که بگویی فقط مرا
هر بار روی صورتکم خنده کاشتم
سرمست خنده های تو بودند دیگران
من خاطرات گمشده را می نگاشتم
دست خودم نبود که بدبین نباشم و
مرزی میان عقل و جنون می گذاشتم
شکر خدا که سنگ شدم،سخت و ناامید
پایان تلخ قصه ترک برنداشتم
۹۴/۰۲/۲۸